...

میگه: دلم گرفته،چراخدانیست.!

میگم: هست، فقط کافیه " کدورت دلت رو بازلال چشم هایت شستشو بدی".

درمانم آرزوست!

حدیث درد را باروایتگر زمان التیام می بخشم؛

اما به چراغ خانه ام سوگند ،

این دوای دردمن نیست...

یامولا..یا صاحب الزمان

قدر...

یارفیق ومن لارفیق

وقتی من نشستم او نشسته بود.

من کتاب دعا بردست.

واو نشسته برسجاده.

من آماده شدم به نیت نماز شب قدر،چندرکعتی که خواندم احساس کردم کمرم نصف شده...نصف !!!

نشستم به دعا.

اما او که بلند شد برای نماز دیدم که کمرش ازهمان اول به حالت رکوع بود،وبااین حال خواند....نه تمام صدرکعت رااما بیشتراز من جوان خواند....خیلی بیشتر،وتماما ایستاده.

درتمام مدت آن شب ؛

من با حسرت به نماز خواندن با قامت خمیده او نگاه میکردم.

و او با حسرت به دعا خواندن من.

انگار که هرکدام دردل زمزمه میکردیم:

قدرهمین هاست.

لیلة البرائت

با همین دست بندهای منیّت ،مهمانتم....

منت!

"ای پیامبر!برتومنت میگذارندکه مااسلام آوردیم،بگو اسلامتان رابرمن منّت نگذارید".1

این اسلامی که ادعا داری وبه زبان اظهار میکنی چیز مهمی نیست.خدا به فضلش روزه ات را می پذیرد،نمازت راقبول میکند.

خیال نکن کار مهمی انجام دادی،درحالی که نفعش فقط برای خودت هست.

دیگر منت کدام است؟!!!

چگونه سرزخجلت برآورم بر دوســـــــــت                که خدمتی به سزابرنیایدازدستـــــــــــــم

آنان که جان درراه خدامیدادند،آه میکشیدندکه چیزی ندادیم که قابل این درگه باشد.

جان چه باشدکه فدای قـــــــدم دوست کنم            این متاعی است که هربی سروپایی دارد



1- یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُم بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ

حجرات17

عطش دیدار

بس که طولانی شد؛تشنگی ما!...

.
.
.
ازغم دوست دراین میکده فریادکشم          دادرس نیست که درهجررخش دادکشم
دادوبیدادکه درمحفل مارندی نیست           که برش شکوه برم دادزبیـــــــــــدادکشم

جشنواره کتابی به اختصار.

هوالمحبوب

روزگار غریبی است دخترم!دنیاازآن غریب تر!
این چه دنیایی است که دختر رسول خدا رادرخویش تاب نمی آورد؟
این چه روزگاری است که راز آفرینش زن رادرخود تحمل نمی کند؟
این چه عالمی است که ُدردانه خدارااز خویش می راند؟
روزگار غریبی است دخترم.دنیا ازآن غریب تر.
آنجا جای تو نیست،دنیا هرگز جای تو نبوده است.
بیا دخترم،بیا،توازآغازهم دنیایی نبودی.تواز بهشت آمده بودی...توازبهشت آمده بودی...

گاهی احساس می کردم که فاطمه اصلا دل ندارد.وقتی می دیدم به هیچ چیز دل نمی بندد،باهیچ تعلقی زمین گیر نمی شود،هیچ جاذبه ای اورامشغول نمی کند.هیچ زیور وزینت وخوراک وپوشاکی دلخوشی اش نمی شود،هرداشتن ونداشتنش تفاوتی دراو ایجاد نمی کند،یقین می کردم که او جسم ندارد،متعلق به اینجا نیست.روح محض است،جان خالص است....

پدرجان! زندگی بی تو خالی است،حیات بدون تو مرگ است وروشنی بی تو ظلمت.
آنکه گمشده ای دارد،همه جا دنبال او می گردد،همه جارا خالی ازاو احساس می کند.
پدرجان!من جانم راگم کرده ام.جگرم راگم کرده ام.قلبم راگم کرده ام.
گفتم شاید یعقوب واربه پیراهنت التیام بیابم،همان پیراهنی که علی تورادرآن غسل داده بود،اماپیراهن خالی ات بوی تو رادرشامه ام زنده کردوبیشترآتشم زد،ازحال وهوش رفتم آنچنانکه علی خودراشماتت می کردازاینکه پیراهن رابه دست من سپرده است.

کشتی پهلوگرفته-سیدمهدی شجاعی

"این متن برای شرکت در جشنواره کتابی به اختصار میباشد"

ازاینجا تابهشت چقدر راه است؟!!

مرحوم کافی نقل میکنند:

از یکی از علمای بزرگ پرسیدم:

آقا ازاینجا تابهشت چقدر راه است؟
(طرف اهل این حرفها بود.بعضی ها اصلا نمیفهمند چی به چی است! علم وسواد ودارنداما معرفت ندارند، معنویت ندارند، واقعیت ندارند.....)

یک نگاهی بمن انداختند وفرمودند:

آقای کافی ازاینجا تابهشت دو قدم است.خوب گوش کن گفتم دو قدم است!

چطور؟

گفت: قدم اولش را بگذار روی هوای نفست هرکاری دلت میخواهد نکن آنچه خدا میخواهد بکن قدم دومت راهم بگذار توی بهشت میشود دوقدم!

-------

اینجاست که معنی جهاد اکبر بیشتر ملموس میشه.

پ.ن: لازم به ذکر است، قدمهارا مردانه باید برداشت!

پروازرمضان!

مسافر پرواز رمضان!

پروازت بی خطر

امیدوارم توشه ات فراوان باشد وسهم سوغات من دعای شب های قدرت.

التماس دعا


توضیح عکس:

احساس این روزهای من...