آرمــانشـــهر

کـــاش که این فاصله راکم کنـــــی...

آرمــانشـــهر

کـــاش که این فاصله راکم کنـــــی...

کلمات کلیدی

قدر...



یارفیق ومن لارفیق








وقتی من نشستم او نشسته بود.

من کتاب دعا بردست.

واو نشسته برسجاده.

من آماده شدم به نیت نماز شب قدر،چندرکعتی که خواندم احساس کردم کمرم نصف شده...نصف !!!

نشستم به دعا.

اما او که بلند شد برای نماز دیدم که کمرش ازهمان اول به حالت رکوع بود،وبااین حال خواند....نه تمام صدرکعت رااما بیشتراز من جوان خواند....خیلی بیشتر،وتماما ایستاده.

درتمام مدت آن شب ؛

من با حسرت به نماز خواندن با قامت خمیده او نگاه میکردم.

و او با حسرت به دعا خواندن من.

انگار که هرکدام دردل زمزمه میکردیم:

قدرهمین هاست.


  • عبد راستین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی