حکایت مجنون ولیلی اش
- سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۱، ۰۳:۳۷ ب.ظ
- ۲ نظر
خبر دادند به مجنون؛ لیلی شما مرد،مجنون ،مجنون بود مجنون ترشد...
به هرکس میرسید میگفت: میدانید قبر لیلی کجاست؟
هیچکس نتوانست جوابش رابدهد...
تااینکه رسید به یک رند خوش ذوق؛به او گفت: نمیدانی قبر لیلی کجاست؟!
گفت: مگرلیلی مال توست؟
گفت: بله.
گفت: توعاشق لیلی هستی؟
گفت: آری!
دروغ میگویی.
گفت: من دردنیا معروفم به مجنون،عاشق لیلی.
گفت: مردم نمی فهمند،چون اگرتوعاشق بودی دنبال قبرش نمیگشتی بلکه یک مشت خاک اززمین برمیداشتی وبومیکردی اگر میدیدی که بوی لیلی میدهد همانجا معشوقت خاک است......
اما زینب عقب حسین نگشت،
چون مشام جان زینب تازه شدازبوی یــــــــــار گفت یارب بوی معشوق می آیدزاین دیـــــــــار
التماس دعا
- ۹۱/۰۴/۲۰
تبادل لینک با هر دو سایت رایگان هستش اول لینک سایت رو بذارید بعد در سیستم لینکتون رو ثبت کنید.
راستی اگه خواستی فعالیت هایی که میکنی رسمی بشه در مدت خیلی کمی می تونیم برای شما یک سایت راه اندازی کنیم با هزینه خیلی کم و باور نکردنی.تماس بگیرید
حتما آی دیه یاهو رو برای پشتیبانی ادد کنید : hadipormohammad@yahoo.com
09393163542 یا علی